نتايج يك تحقيق داخلي نشان ميدهد آموزش تنظيم هيجان و ذهن آگاهي بر بهبود اختلال پرخوري عصبي مؤثر است و موجب بهبودي در اضطراب افراد مبتلا به پرخوري عصبي ميشود اما در بهبود ادراك نادرست از تصوير بدني و افسردگي در افراد مبتلا به پرخوري عصبي تأثيري ندارد.
به گزارش ايسنا، اختلالات خوردن در نيمه دوم قرن بيستم به طور حيرتآوري در حال افزايش است، در سبب شناسي اين اختلال برخلاف اكثر اختلالات ديگر، عوامل اجتماعي فرهنگي بيشتر از عوامل روانشناختي و زيستي نقش دارد.
پرخوري عصبي از بسياري جهات نمايانگر شكست تلاشهاي بيمار در دستيابي به وضعيت بي اشتهايي عصبي است. هدف بيماران در هر دو اختلال لاغري مفرط است اما در پر اشتهايي عصبي، بيمار در مقايسه با بيماران مبتلا به نوع محدودكننده بياشتهايي عصبي كمتر ميتواند حالت گرسنگي يا گرسنگي شديد را به صورت پيوسته حفظ كند و در مواردي به پرخوري دست ميزند.
اين پرخوريها سبب حالت وحشت زدگي در فرد ميشود، چون فرد فكر ميكند خوردن وي از كنترل خارج شده است. ۹۰ تا ۹۵ درصد پرخورهاي عصبي كه به درمان تن ميدهند زن هستند. در ميان زنان از همه بيشتر دختران نوجوان درخطرند. ميانه سن شروع براي همه اختلالات خوردن در دامنه ۱۸ تا ۲۱ سالگي است اما گاهي پرخوري عصبي حتي در ۱۰ سالگي شروع ميشود. پرخوري عصبي بعد از ايجاد و در صورت درمان نشدن مزمن ميشود.
الگوهاي متفاوت رشد فيزيكي دختران و پسران در تعامل با عوامل فرهنگي اختلالات خوردن را ايجاد ميكنند. دختران بعد از بلوغ عمدتاً در قالب بافت چربي اضافه وزن پيدا ميكنند درحاليكه پسرها داراي بافت عضلاني و غير چرب بيشتري ميشوند. ازآنجاكه هيكل آرماني براي پسران در كشورهاي غربي هيكل عضلاني و قامت بلند و براي دختران هيكل لاغر پيش از بلوغ است رشد فيزيكي، پسران را به هيكل آرماني نزديكتر و دختران را از آن دورتر ميكند و به طور كلي نگراني در مورد تصوير بدن با افزايش سن كم ميشود.
اين بيماران اهميت يا ارزش خود را تقريباً به طور كامل برحسب شكل و اندام و وزن خود، مورد قضاوت قرار ميدهند. درنتيجه گرفتار افكاري درباره هيكل و وزن خود ميشوند و با جديت تمام از اضافه شدن وزن خود اجتناب ميكنند و بسياري دست به هر تلاشي ميزنند تا لاغر بشوند و رفتارهايي مثل رژيم غذايي سختگيرانه، استفراغهاي خودخواسته، استفاده نادرست از مدرها و ملين ها و ورزشهاي سنگين انجام ميدهند.
نقش دارودرماني و رواندرماني در بهبود پرخوري عصبي
از اين رو مجيد محمود عليلو (دكتري تخصصي روانشناسي باليني) و بهارك حيدري اقدم (كارشناسي ارشد روانشناسي باليني، دانشگاه آزاد اسلامي واحد اروميه) پژوهشي با هدف " تعيين اثربخشي آموزش تنظيم هيجان و ذهن آگاهي بر بهبود نشانههاي پرخوري عصبي" انجام دادهاند.
نتايج پژوهش فوقالذكر نشان داد كه آموزش تنظيم هيجان و ذهن آگاهي بر بهبود علائم پرخوري عصبي مؤثر است و همچنين رابطه معني داري بين تنظيم هيجانها و پرخوري وجود دارد.
همچنين افراد دچار پرخوري عصبي از عمل خوردن به عنوان تنظيم كننده هيجانات خود استفاده ميكنند كه گاهي همين رفتار خود موجب ايجاد اضطراب مضاعف ميشود و فرد به رفتارهاي جبراني براي تنظيم هيجانات خود روي مياورد. بنابراين آموزش تنظيم هيجان به اين افراد كمك ميكند.
در تبيين يافتهها ميتوان گفت آموزش مهارتهاي تنظيم هيجان از طريق افزايش آگاهي نسبت به هيجانها و مهارت كنترل آنها و درنهايت كاهش رنج هيجاني ناشي از آن با ذهن آگاهي، از رفتارهاي خود آسيب زني مانند پرخوري افراطي و رفتارهاي جبراني پس از آن ميكاهد و بدين ترتيب علائم بوليميا (پرخوري عصبي) كاهش مييابد.
همچنين نتايج نشان داد آموزش تنظيم هيجان و ذهن آگاهي بر بهبود افسردگي در افراد مبتلا به پرخوري عصبي مؤثر است و متغير مداخلهاي تأثيري بر افسردگي نداشته است. همانطور كه قبلاً ذكر شد حدود ۲۰ درصد افراد مبتلا به پرخوري عصبي از افسردگي هم رنج ميبرند كه احتمالاً اين افسردگي واكنشي به پرخوري عصبي است.
اين محققان با اشاره به اينكه شيوه بيان هيجانها و بد تنظيمي آنها موجب تداوم اضطراب ميشود، ميگويند: اضطراب مشكل هيجاني است كه نيازمند پاسخ دهي است. اضطراب در افرادي كه مشكل تنظيم هيجاني دارند با رفتارهاي دردسرسازي مانند پرخوري پاسخ داده ميشود كه خود عمل پرخوري موجب اضطراب بيشتر ميشود و گاهي براي رهايي از اين اضطراب دست به رفتارهاي جبراني ميزنند و درنهايت چرخه معيوب ايجاد ميشود.
آنها ميافزايند: با آموزش تنظيم هيجان و رفتارهاي مقابلهاي صحيح همچنين آموزش كنار آمدن با هيجانها به شكل ذهن آگاهي رفتارهاي دردسرساز كاهش مييابد و همانطور كه پرخوري بهبود ميابد، اضطراب همراه با آن نيز بهبود مييابد.
يافتهها نشان داد كه پس از ۱۰ جلسه آموزش تنظيم هيجان و ذهن آگاهي به طور متوسط علائم پرخوري عصبي ۶۴.۳۳ درصد و تصوير بدني ۳۹.۶۵ درصد و افسردگي ۳۹.۹۶ درصد و اضطراب ۵۰.۷۶ درصد بهبوديافته و پس از پيگيري يكماهه در علائم پرخوري عصبي به ميزان ۵۴.۷۱ درصد، تصوير بدني درصد، افسردگي ۲۸.۱۷ درصد و اضطراب ۴۵.۴۴ درصد بهبودي مشاهده شد.
اين پژوهش در دوره بيست و نهم، شماره دوازدهم "مجله پزشكي اروميه" منتشر شده است.
نتايج يك تحقيق داخلي نشان ميدهد آموزش تنظيم هيجان و ذهن آگاهي بر بهبود اختلال پرخوري عصبي مؤثر است و موجب بهبودي در اضطراب افراد مبتلا به پرخوري عصبي ميشود اما در بهبود ادراك نادرست از تصوير بدني و افسردگي در افراد مبتلا به پرخوري عصبي تأثيري ندارد.
به گزارش ايسنا، اختلالات خوردن در نيمه دوم قرن بيستم به طور حيرتآوري در حال افزايش است، در سبب شناسي اين اختلال برخلاف اكثر اختلالات ديگر، عوامل اجتماعي فرهنگي بيشتر از عوامل روانشناختي و زيستي نقش دارد.
پرخوري عصبي از بسياري جهات نمايانگر شكست تلاشهاي بيمار در دستيابي به وضعيت بي اشتهايي عصبي است. هدف بيماران در هر دو اختلال لاغري مفرط است اما در پر اشتهايي عصبي، بيمار در مقايسه با بيماران مبتلا به نوع محدودكننده بياشتهايي عصبي كمتر ميتواند حالت گرسنگي يا گرسنگي شديد را به صورت پيوسته حفظ كند و در مواردي به پرخوري دست ميزند.
اين پرخوريها سبب حالت وحشت زدگي در فرد ميشود، چون فرد فكر ميكند خوردن وي از كنترل خارج شده است. ۹۰ تا ۹۵ درصد پرخورهاي عصبي كه به درمان تن ميدهند زن هستند. در ميان زنان از همه بيشتر دختران نوجوان درخطرند. ميانه سن شروع براي همه اختلالات خوردن در دامنه ۱۸ تا ۲۱ سالگي است اما گاهي پرخوري عصبي حتي در ۱۰ سالگي شروع ميشود. پرخوري عصبي بعد از ايجاد و در صورت درمان نشدن مزمن ميشود.
الگوهاي متفاوت رشد فيزيكي دختران و پسران در تعامل با عوامل فرهنگي اختلالات خوردن را ايجاد ميكنند. دختران بعد از بلوغ عمدتاً در قالب بافت چربي اضافه وزن پيدا ميكنند درحاليكه پسرها داراي بافت عضلاني و غير چرب بيشتري ميشوند. ازآنجاكه هيكل آرماني براي پسران در كشورهاي غربي هيكل عضلاني و قامت بلند و براي دختران هيكل لاغر پيش از بلوغ است رشد فيزيكي، پسران را به هيكل آرماني نزديكتر و دختران را از آن دورتر ميكند و به طور كلي نگراني در مورد تصوير بدن با افزايش سن كم ميشود.
اين بيماران اهميت يا ارزش خود را تقريباً به طور كامل برحسب شكل و اندام و وزن خود، مورد قضاوت قرار ميدهند. درنتيجه گرفتار افكاري درباره هيكل و وزن خود ميشوند و با جديت تمام از اضافه شدن وزن خود اجتناب ميكنند و بسياري دست به هر تلاشي ميزنند تا لاغر بشوند و رفتارهايي مثل رژيم غذايي سختگيرانه، استفراغهاي خودخواسته، استفاده نادرست از مدرها و ملين ها و ورزشهاي سنگين انجام ميدهند.
نقش دارودرماني و رواندرماني در بهبود پرخوري عصبي
از اين رو مجيد محمود عليلو (دكتري تخصصي روانشناسي باليني) و بهارك حيدري اقدم (كارشناسي ارشد روانشناسي باليني، دانشگاه آزاد اسلامي واحد اروميه) پژوهشي با هدف " تعيين اثربخشي آموزش تنظيم هيجان و ذهن آگاهي بر بهبود نشانههاي پرخوري عصبي" انجام دادهاند.
نتايج پژوهش فوقالذكر نشان داد كه آموزش تنظيم هيجان و ذهن آگاهي بر بهبود علائم پرخوري عصبي مؤثر است و همچنين رابطه معني داري بين تنظيم هيجانها و پرخوري وجود دارد.
همچنين افراد دچار پرخوري عصبي از عمل خوردن به عنوان تنظيم كننده هيجانات خود استفاده ميكنند كه گاهي همين رفتار خود موجب ايجاد اضطراب مضاعف ميشود و فرد به رفتارهاي جبراني براي تنظيم هيجانات خود روي مياورد. بنابراين آموزش تنظيم هيجان به اين افراد كمك ميكند.
در تبيين يافتهها ميتوان گفت آموزش مهارتهاي تنظيم هيجان از طريق افزايش آگاهي نسبت به هيجانها و مهارت كنترل آنها و درنهايت كاهش رنج هيجاني ناشي از آن با ذهن آگاهي، از رفتارهاي خود آسيب زني مانند پرخوري افراطي و رفتارهاي جبراني پس از آن ميكاهد و بدين ترتيب علائم بوليميا (پرخوري عصبي) كاهش مييابد.
همچنين نتايج نشان داد آموزش تنظيم هيجان و ذهن آگاهي بر بهبود افسردگي در افراد مبتلا به پرخوري عصبي مؤثر است و متغير مداخلهاي تأثيري بر افسردگي نداشته است. همانطور كه قبلاً ذكر شد حدود ۲۰ درصد افراد مبتلا به پرخوري عصبي از افسردگي هم رنج ميبرند كه احتمالاً اين افسردگي واكنشي به پرخوري عصبي است.
اين محققان با اشاره به اينكه شيوه بيان هيجانها و بد تنظيمي آنها موجب تداوم اضطراب ميشود، ميگويند: اضطراب مشكل هيجاني است كه نيازمند پاسخ دهي است. اضطراب در افرادي كه مشكل تنظيم هيجاني دارند با رفتارهاي دردسرسازي مانند پرخوري پاسخ داده ميشود كه خود عمل پرخوري موجب اضطراب بيشتر ميشود و گاهي براي رهايي از اين اضطراب دست به رفتارهاي جبراني ميزنند و درنهايت چرخه معيوب ايجاد ميشود.
آنها ميافزايند: با آموزش تنظيم هيجان و رفتارهاي مقابلهاي صحيح همچنين آموزش كنار آمدن با هيجانها به شكل ذهن آگاهي رفتارهاي دردسرساز كاهش مييابد و همانطور كه پرخوري بهبود ميابد، اضطراب همراه با آن نيز بهبود مييابد.
يافتهها نشان داد كه پس از ۱۰ جلسه آموزش تنظيم هيجان و ذهن آگاهي به طور متوسط علائم پرخوري عصبي ۶۴.۳۳ درصد و تصوير بدني ۳۹.۶۵ درصد و افسردگي ۳۹.۹۶ درصد و اضطراب ۵۰.۷۶ درصد بهبوديافته و پس از پيگيري يكماهه در علائم پرخوري عصبي به ميزان ۵۴.۷۱ درصد، تصوير بدني درصد، افسردگي ۲۸.۱۷ درصد و اضطراب ۴۵.۴۴ درصد بهبودي مشاهده شد.
اين پژوهش در دوره بيست و نهم، شماره دوازدهم "مجله پزشكي اروميه" منتشر شده است.